داستان فیلم از سال 1986 آغاز می شود. در این سال، 5 دوست با نامهای دکتر دری (کوری هاوکینز) ، آیس کیوب (اوشی جکسون جونیور) ، ایزی اِی (جیسون میچل) ، مک رن (آلدیس هودج) و دی جی یلا (نیل براون جونیور) تصمیم به ایجاد گروه موسیقی هیپ هاپی به نام N.W.A می گیرند. هدف اعضای گروه این بود که بتوانند زندگی سخت اجتماعی‌شان بعلاوه محدودیت های و همچنین احساسی که نسبت به شرایط اجتماعی دارند را در قالب هیپ هاپ به تصویر بکشند. اولین آهنگ آنها به نام « بچه محل ها » باعث می شود تا جری هالر (پُل جیاماتی) تصمیم بگیرد مدیر این گروه باشد. هالر که ارتباط نزدیکی با ایزی اِی داشت، به گروه وارد می شود تا بتواند به رشد موسیقی این گروه کمک کند اما مشکلاتی بوجود می آید که...

داستان به مرد مسنی به اسم اینیویاشیکی ایچیرو می‌پردازد که دنیا بهش پشت کرده است. او اگرچه فقط 58 سال سن دارد، اما سر و ظاهر پیرش باعث شده تا بقیه به او به عنوان پیرمردِ احمقی نگاه کنند و بی‌وقفه توسط خانواده‌ی خودش مورد بی‌اعتنایی و بی‌احترامی قرار بگیرد. آن هم با وجود تمام کارهایی که این مرد برای تامین زندگی‌ آنها انجام داده است. بدتر از همه این است که دکتر اینیویاشیکی بهش خبر می‌دهد که او به سرطان مبتلا شده و زمان اندکی برای او در این دنیا باقی مانده است. اما درست در زمانی که به نظر می‌رسد زندگی نکبت‌بار اینویاشیکی بدتر از چیزی که هست نمی‌شود‌، نور کورکننده‌ای از آسمان شلیک می‌شود و درست به همان جایی که او ایستاده است برخورد می‌کند. پیرمرد قصه بعد از بیدار شدن متوجه می‌شود گرچه زخمی نشده، اما احساس متفاوتی نسبت به گذشته داردو...

اسکات از زمان فوت پدرش که آتش نشان بود، دچار غم و اندوه فراوانی شد. او روز های خود را به بطالت سپری کرده، ماریجوانا مصرف می کند و آرزو دارد که خالکوب شود تا این که زندگی، او را مجبور می کند که با غم و اندوه خود کنار آمده و اولین قدم هایش را در راستای یک زندگی بهتر بردارد.

آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان کنترل این شهر را به دست گرفت ، خانواده وی در میان هزاران شهروندی است که به دنبال پناهگاه در اردوگاه سازمان ملل هستند.