خلاصه داستان : داستان شان و دوروتی ترنر را به نمایش میگذارد که صاحب یک فرزنده شده اند و یک پرستار بچه جوان را استخدام میکنند تا از فرزند تازه متولد شده آن ها مراقبت کند. با گذشت زمان آشکار میشود که بعضی چیز ها آنطور که باید به نظر برسند نیستند.

خلاصه داستان : داستان یک جراح مغز و اعصاب که متوجه می‌شود از نسل جادوگران می باشد. او باید با حضور شومی که نسل‌ها خانواده‌اش را آزار می‌دهد، مبارزه کند. اما...

خلاصه داستان : آلما پس از از دست دادن حافظه خود در یک تصادف عجیب و غریب که منجر به کشته شدن بیشتر همکلاسی هایش می شود، سعی می کند آنچه را که در آن روز اتفاق افتاده است باز کند و هویت خود را باز یابد.

خلاصه داستان : زندگی مارک و دخترش، النور، 10 سال قبل، زمانی که او به یک خون آشام تبدیل شد، برای همیشه تغییر کرد. از آنجایی که النور فقط شب‌ها می‌تواند بیرون برود، مارک تمام تلاش خود را می‌کند تا خون انسانی مورد نیاز او برای زنده ماندن را برای او فراهم کند.

خلاصه داستان : ریک یک افسر پلیس است که بعد از گلوله خوردن در حین ماموریت، چندین ماه در بیمارستان بیهوش بوده است. وقتی که او بیدار می شود، می فهمد که دنیای اطرافش توسط زامبی ها تسخیر شده است، و به نظر میرسد که او تنها شخص زنده است. او برای پیدا کردن خانواده اش به شهر آتلانتا می رود، و در آنجا به گروهی از بازمانده ها بر می خورد که در خارج از شهر ساکن شده اند. همسرش لوری و پسرش کارل و همینطور بهترین دوستش، شین در میان بازمانده ها هستند. اکنون او بهمراه دیگر بازمانده ها باید در دنیایی که پر از مرده های متحرک است، راهی برای زنده ماندن پیدا کنند…

خلاصه داستان : عروسک چاکی سر از یک حراجی در حومه شهر در می‌آورد، یک شهر آمریکایی ایدئالستیک، که به علت چند قتل وحشتناک درگیر بحران شده است، ریاکاری‌ها و رازهای شهر را برملا میکند

خلاصه داستان : پس از فرا رسیدن تاریکی شب، اتفاقات هولناکی در راهروهای مدرسه رخ می دهند. در طول روز، ساختمان مدرسه متعلق به دانش آموزان است اما با آمدن شب، ماجرا عوض می شود.

خلاصه داستان : سریال داستان گروهی از مهاجران اروپایی را روایت می کند که با یک کشتی لندن را ترک می کنند و به دنبال زندگی‌ ای تازه به سمت نیویورک می روند و وقتی در میان راه با یک کشتی مهاجر دیگر رو به رو می شوند سفر آن ها تبدیل به یک کابوس می شود

خلاصه داستان : داستان در مورد خون‌ آشامی است که در قرن هجدهم میلادی متولد شده و زندگی خود پیش و پس از تبدیل شدن به خون‌ آشام را برای یک گزارشگر شرح می‌ دهد و…

خلاصه داستان : یک خانواده معمولی برای شروعی دوباره و نو به خانه ای جدید میروند اما در این خانه اوضاع آنچنان که به نظر میرسد خوب و نرمال نخواهد بود. رازهای سر به مهر زیادی در این خانه وجود دارند. صاحبان پیشین آن بر اثر قتل و خودکشی از دنیا رفته اند. این خانه به آن زیبایی که به نظر میرسد نیست…راز چیست؟ مشکل کجاست؟ چرا صاحبان جدید پس از دیدن موارد مشکوک از خانه نمیروند و در آن میمانند؟ این خانه چه رازی را در خود پنهان کرده؟ سرنوشت این خانواده و اطرافیان آنها همگی به خانه گره خورده اس…